تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ایل بزرگ قشقاییو آدرس mirzaie.loxblog.comلینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد
در سالهایی کهآسمان بیمهری میکند و باران کم میبارد، زیرا اقتصاد مردم ایل تحت تاثیر باران و شرایط جغرافیاییاست.
وقتی باراننبارد مراتع سرسبز نمیشود و گوسفندان آذوقهای برای مصرف ندارندواقتصادخانوادههای ایل که براساس دامداری است تحت تاثیر این شرایط قرار گرفتهوگاهخانوادههایی پیدا میشود که حتی نان خوردن هم نداشتهباشنددر این سالهابزرگ و کوچک پیر و جوان از مرد و زن گرفته دعا میکنند که بارانببارو چرکی و تیرگی را بشوید. مردم ایل از سالبیباران با عنوان قره(سیاه) یادی کنند.
یکی ازآیینهایی که از دیربار در ایران باستان برای درخواست باران انجام میشد وجنبه نمایشیداشت «کوسه گلین» بوده است. قشقاییها در طوایف مختلف درفصل زمستان و درسالهایی که باران نباریده بود کسی را به عنوان «کوسهگلین»انتخابمیکردند. بر دوش کوسه گلین نمد انداخته و با لباسهای گوناگون او راتزئینمیکردند و بهوسیله پشم برایش ریش گذاشته و با آرد صورت و سرش را سپیدمیکردند واینگونه کوسه گلین گریم میشد.
دو شاخ بز یاقوچ بر سر او قرار میدادند، آنگاه همگی دور و بر او را گرفته و با دادوفریاد به هر یکاز چادرها میرفتند. کوسه گلین هم خود غرق در شور بالا وپایینمیپرید و فریادمیزد: کوسه گلینم، شاخ زرینم، بارون آوردم شیرینیمیخوام…
لحن کوسه گلین واطرافیانش لحنی طنز آلود و مضحک بوده و هیچ گاه لحنی جدیواجرایی جدی ازاین حرکت نمایشی دیده نشده است. افراد دور و بر کوسه گلین هماین شعر رامیخوانند:
کوسا گلین نهایستر تاری دان یاقوش ایستر
کوسه گلین چهمیخواهد از خدا بارون میخواهد
آللاه یاقوشوئریدی نذرم قبول اولایدی
کاش خدا بارانمیداد و نذرم قبول میشد
یاق یاقوشیمسئیل گله یاق تا یتیم لر دویا
ببار باران تاسیل بیاید، ببار تا یتیمها سیر شوند
یاق فقیرینگآرپاسی نا یاق قوجانینگ لتته سی نا
ببار بر جوزارفقیران، ببار بر جالیز پیرمردها
تاری ایشیحسابدیر کوسه خواسی سئیلابدیر
کار خدا حساب وکتاب است، خواست کوسه سیلاب است.
(مردم اُبا (مجموعه خانوادههای ایل است که با همدیگر کوچ میکنند و در ارتباطن ازدیدن کوسه گلینو اطرافیانشان خوشحال میشدند و مقداری آرد، برنج، خرما وتحفههایی ازاین دست به او میدادند.
با آرد خمیردرست کرده، ریگی در آن انداخته و نان مخصوصی به نام "تاپو" درستمیکردند. کوسهگلین نان را تکه تکه کرده به اطرافیان میداد که بخورند. ریگزیردندان هرکدام ازآنها میرفت به دستور کوسه کتکش میزدند.
موقعی که کوسهگلین بر چادرهای اُبا(خانه) میرسید یکی از افراد چادر کاسهای از آبپرکرده و بر سر اومیریخت. دادن تحفه به کوسه گلین اجباری بوده و چنانچه کسیبهاو چیزینمیداد، به دستور کوسه گلین آتشدان آن چادر خاموش میشد و داستانخساست او را دردیگر خانهها نقل میکردند.
این رسم موردعلاقه قشقاییها بوده و در بیشتر طوایف به امید آنکه ابریبارانزا، آسمان را فراگیرد اجرا میشده است.
به وبلاگ من خوش آمدید
فرهاد میرزایی از طایفه شش بلوکی تیره هیبت لو که دوران تحصیلات ابتدایی را در عشایر ودوره تحصیلات متوسطه رادر هنرستان عشایری در آب باریک گذرانده ودرسال 63در تربیت معلم ودرسال 71 کارشناسی گرفتم چون علاقه شدیدی به ایل دارم سعی نمودم مطالبی گرد اوری نمایم/
نظر دهید
بینهایت خوشحال اولام